ابراهیم نبوی قسمت دوم   2009-07-15 17:17:27

آقای هاشمی رفسنجانی!

اگر چه در ماجرای منازعات میان اصلاح طلبان و کارگزاران در زمستان 1378 حامیان اصلاح طلبان( از جمله من و اکبر گنجی) رو درروی شما قرار گرفتیم، اما آن کسانی که به شما می گوید غارتگر بیت المال و دولت شما را ام الفساد می داند، محافظه کاران و بخصوص تندورهای طرفدار احمدی نژادند، آن کسی که محسن و مهدی و یاسر را دزد و رشوه گیر خواند، ما نبودیم، بلکه همان محافظه کارانی بودند که با حذف شما و بدنام کردن شما سودای انحصار قدرت را داشتند. آن کسی که فائزه را به بدترین لحن خطاب کردند ما نبودیم، بلکه محافظه کارانی بودند که خود را به هر قیمتی می فروختند.

آن کسی که شما را عامل نفوذ آمریکا و غرب به ایران خواند، ما نبودیم، بلکه محافظه کارانی بودند که حالا تغارشان شکسته است و ماست شان ریخته است؛ نه آبرویی نزد ملت برای شان مانده نه دولت شان نزد روحانیون و مراجع مشروعیت و نه در جهان مقبولیت دارند. حق نیست و برای شما پسندیده نیست که اگر سودای دفاع از دولت غاصب و حکومت جائر دارید، فراموش کنید که همین دولت و همین حکومت خواستار مرگ شما و دستگیری شما و بی آبروئی خاندان شما شد. اگر پنجاه سال قبل امیرکبیر را ملاک حکومتداری تان قرار دادید، حالا پسندیده نیست، در موضع وثوق الدوله و سید ضیاء طباطبایی بنشینید.

آقای هاشمی رفسنجانی!

آن که سبو بشکست و پیمانه ریخت، ما نبودیم. حامیان موسوی و کروبی و خاتمی جز حق خود چیزی نخواستند، آنها نه اغتشاشگرند و نه خواستار شورش اند، آنان براساس قانون در انتخاباتی قانونی شرکت کردند و به شهادت همه اسناد و مدارک، و بخصوص اسناد رسمی وزارت کشور، حق ملت و دولت مردم دزدیده شده است. یا حرف نزنید یا اگر می آئید تا میانداری کنید، بدانید که باید دولت موسوی را به رسمیت بشناسید. اگر بنا باشد که بیائید و بخواهید شکافی را که رهبری کشور با شمشیر خشم خود در حکومت انداخت و با انتخاب احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور، حق ملت را انکار کرد و عدالت خود را زیر سووال برد، بپوشانید، بدانید که ما هرگز شما را نمی بخشیم و خود نیز نمی توانید دیگر در میان این مردم زندگی کنید.

ما اصلاح را می خواستیم، ما رنگ سبز را در عرض یک ماه به عنوان نشانه یک گروه از عدالت خواهان و آزادیخواهان برگزیدیم و به نشانه ای جهانی از معترضین ایرانی بدل کردیم، طرفه آنکه در قرعه کشی وزارت کشور نیز رنگ سبز به نام میرحسین موسوی افتاد، حالا می گویند انقلاب رنگی کرده اید. ما اصلاح می خواستیم و آن را از طریق انتخاباتی سالم و بی طرف می خواستیم. اما وقتی مسوول برگزاری انتخابات، وزیر کشور، مسوول سابق ستاد انتخاباتی رئیس جمهور است، شش عضو شورای نگهبان که باید بی طرف باشند، همگی طرفدار یک نامزد هستند، و رهبری قبل از انتخابات از رئیس جمهور طرفداری کرده و بعد از انتخابات و پیش از تائید سلامت انتخابات توسط شورای نگهبان ریاست جمهوری احمدی نژاد را تبریک گفته است، ما باید چه می کردیم.

آنکه مردمان را عصبانی کرد و به خیابان کشاند، سخنان شخص رهبری بود، او با جانبداری ناحق خود از نامزد مورد علاقه اش و تهدید دیگران به سرکوب ملت، جایی برای اصلاح باقی نگذاشت. محمود احمدی نژاد نیز با خس و خاشاک خواندن بیش از بیست میلیون طرفدار موسوی، بر حسب همه نظرسنجی ها و آمارهای واقعی، مردمان را چنان عصبانی کرد که حالا دیگر آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت. نه کسی بر سر اصلاح حکومتی که خود اولین دشمن اصلاحات است، اصرار می کند و نه حکومت اصلاح را تاب می آورد.

آقای هاشمی رفسنجانی!

ما مطمئنیم که حتی اگر خبرهای تلویزیونی را نشنیده باشید، در این یک ماه از پشت بام خانه ها فریاد " الله اکبر" و " مرگ بر دیکتاتور" و " یا حسین میر حسین" را شنیده اید. ثقل سامعه درد بد دیکتاتورها در روزهای فریاد زدن ملت هاست. من مطمئنم شما صدای انقلاب مردم ایران را شنیده اید، و مطمئنم که شما می دانید که انقلاب ها را نه رهبران رسمی انقلاب ها مانند آیت الله خمینی، بلکه روسای حکومت، مانند شاه می کنند. محمدرضا پهلوی مشکلش این بود که صدای انقلاب ایران را زمانی شنید که دو میلیون نفر مرگ بر شاه را فریاد می زدند، اگر قرار است این حکومت فریاد مرگ بر دیکتاتور دو میلیون نفر را که شب ها صدایشان گوش خدا را هم کر کرده نشنود، چگونه می تواند حکومتداری کند؟ شاه وقتی قول برگزاری انتخابات آزاد را می داد که دیگر مردم به کمتر از تغییر حکومت رضایت نمی دادند. یادتان نرود که تمام الدرم و بلدرم حکومت شاه آخر مرداد 57 آغاز شد و اول مهر 57 تمام شد، به همین سرعت.

آقای هاشمی رفسنجانی!

روز جمعه روز مبادای شماست، شنیده ایم که قرار است میرحسین موسوی به نماز بیاید، اگر او بیاید سبزها هم خواهند آمد و نماز جمعه محل دیدار سیاسی مردم شهر خواهد شد و آنگاه معلوم می شود حرف مردم چیست و تا چه حد مردم از این وضع ناراضی اند. آقای رفسنجانی! مردمی که امروز در خیابان اند، مردمی نیستند که تا شش ماه قبل می دیدیم، آنان که سی سال با هم قهر بودند و به حکومت ریاکارانه احترام می گذاشتند، با حکومت قهر کرده اند و با همدیگر با مهر و نیکی رفتار می کنند. بزرگترین دستاورد مردم ایران در جنبش سبز ایجاد وحدت و یگانگی میان مردمان بود. چادری و بی حجاب، جبهه رفته و کراواتی، مدرن و سنتی، طرفدار کروبی و موسوی، و حتی اکثر کسانی که بخاطر مخالفت با شخص شما به احمدی نژاد رای دادند، چنان با هم مهربان شده اند که هیچ دولتی نمی تواند و نمی توانست چنین وحدتی میان آنان بوجود بیاورد.




نام
پیام
Write all letters which are not black!
حروفی که سیاه نوشته نشده در پنجره وارد کنید.

روز نوشتها

یادها

شعرها

از دیگران

من و جنهایم

داستانها

انتخابات